راضیه دختر مهربانی بود و چند سال پیش، برگه اهدای عضو را پر کرده بود. همیشه به ما تاکید داشت اگر دچار مرگ مغزی و یا هر حادثه ای که منجر به قطع امید برای زنده ماندش بود، اعضایش را اهدا کنیم. ما هم با این کار خداپسندانه به وصیتش عمل کردیم تا روح دخترم در آرامش باشد. من از گیرندگان عضو هم هیچ پولی نخواستیم. با این کار راضیه ما، همیشه زنده است و نامش ماندگار خواهد ماند...
🔹 بامداد ۲۶ شهریورماه بود که راضیه نصیری دختر جوان ۱۹ ساله ای که در خردادماه سال ۱۳۸۳ طلوع زندگی اش را آغاز کرده بود از ناحیه سر احساس درد شدیدی میکند و این درد آغازی بود بر پایان نوزده بهار که سفیر مرگ او را در نوردیده بود.
🔸گفت، مادر جان؛ اگر یک روز دچار مرگ مغزی شدم دوست دارم همه اعضای بدنم را به بیماران نیازمند اهدا کنید. او اصرار داشت که کارت اهدای عضو بگیرد، و از قضا موفق به گرفتن کارت اهدای عضو شد. وقتی این حادثه برای راضیه اتفاق افتاد من ناخودآگاه یاد حرفهای چندماه قبلش افتادم و برای اهدای عضو رضایت دادم.
🔹مادر داغدار دختر جوان درباره روزهای بعد از این حادثه و وضعیت خانوادهشان نیز میگوید: جای دخترم در خانه خیلی خالی است و هنوز هم باورمان نمیشود که او را از دست دادهایم اما خوشحالم که هنوز قلب او میتپد و زنده است. با اینکه او با رفتنش ما را عزادار کرد اما اهدای اعضای بدنش ما را سربلند کرد و خدا را شکر که به خاطر دخترم دستکم ۶ بیمار از مرگ نجات پیدا کردند.
🔸«دخترم گفته بود؛ اگر روزی دچار مرگ مغزی شدم دوست دارم همه اعضای بدنم را اهدا کنید و وقتی این حادثه تلخ اتفاق افتاد ما هم طبق خواستهاش عمل کردیم» این حرفهای مادر داغدار دختری ۱۹ ساله است که چند روز قبل براثر خونریزی دچار مرگ مغزی شد و خانوادهاش با اهدای اعضای بدنش جان چندین بیمار نیازمند را نجات دادند.
🔹به گزارش خبرنگار ما، این دختر جوان به نام راضیه نصیری در رقابتهای کنکور امسال در رشته گیاهپزشکی پذیرفته شده بود او پیش از این فارغالتحصیل در دبیرستان فاطمیه شهر مرودشت بود. راضیه همراه خانوادهاش در منطقه رامجرد و در روستای فخرآباد شهرستان مرودشت زندگی میکنند.پدری کشاورز و زحمتکش و مادری خانه دار و پرتلاش در تربیت و رشد او نقش بسزایی داشتند.