مرودشت انلاین: بی تردید یکی از علل و عوامل مهم در رشد و شکوفایی هر جامعه ای توجه به علم و دانش است .اهمیت این موضوع تا بدان جاست که خداوند متعال نیز در سوره قلم به این مهم قسم میخورد
( ن والقلم ومایسطرون) اگر تاریخ گذشته ایران را ورق بزنیم می بینیم هردوره ای که امیران وزیران حاکمان و دست اندرکاران حکومتی به علم و دانش بها می دادند آن دوره عصری طلایی برای ایران زمین بوده است .در زمان دولت سامانی به علت توجه به علم و دانش دستاوردهایی چون ابو علی سینا را داشته که کتابهایش پس از قرنها هنوز در زمینه های علمی و دانشگاهی مخصوصا پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد وهمواره تازگی دارد .در برهه ای از زمان فردوسی شاعر نامی ایران با توسل به علم و دانش پس از سی سال تلاش ،کوشش ،مشقت و فقردر زندگی زبان فارسی را احیا نمود .
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
از پس نمیرم که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام
در حمله دهشتناک مغول که با بی رحمی هر چه تمام تر مردم ایران اسلامی را تار و مار می کردند و کتابخانه ها را ویران و از این بی رحمی ها لرزه بر اندام کورش، داریوش ،آرش، خشایار ،آریو برزن و هزاران مرد جنگی ونامی ایران می افتاد، این دانشمندان و عالمان ایران بودند که با تدبیر وعلم و بردباری توانستند قوم وحشی را رام و وحشی گریهایشان را درعلم و دانش هضم کنند ودر نتیجه در زمان سلسله مغول و تیموریان مساجد و بناهای تاریخی و کتابخانه هاساخته شد وسرانجام جانشینان چنگیز خان به اسلام گرویدند و به درجه ای از تمدن و فرهنگ اسلامی –ایرانی رسیدند. توجه شایان دولت صفویه به عالمان عصر خویش بزرگمردی چون شیخ بهایی می پروراند که در زمینه های دینی، مذهبی و علمی یکی از نوادر تاریخ می شود. برعکس در هر زمانی از این تاریخ پر فراز و نشیب ایران هر گاه که از علم و دانش غافل می شدند بار مصائب و مشکلات بیشمار بوده است. مصیبت تاریخ از جایی شروع می شود که مدرسه حسن رشدیه را در تبریز شبانه تخریب می کنند به ظن اینکه مدرسه مکانی است که از ان کفر بر می خیزدو نتیجه اش بیسوادی و نا آگاهی مردم ایران می شود و پادشاهان خوشگذران قاجار (به جزء آغا محمد خان) در طول دوران ننگین و اسفبار پادشاهیشان مرزهای طلایی ایران را در قطعنامه های گلستان، ترکمنچای، پاریس و...از دست دادند وملت نا آگاه ایران خاموش و ساکت نظاره گر این غارتگریها بودند و کوچکترین عکس العملی نشان نمی دادند.
خوشبختانه به علت غنای فرهنگ ایرانی واسلامی سرزمینمان ایران با پیدایش انقلاب اسلامی زمینه رشد و شکوفایی پدیدار گردید و نتیجه اش خود کفایی در زمینه های علمی ،فرهنگی ،مذهبی ودینی می شود و امروز ما شاهد دانشمندان هسته ای هستیم که مایه بهت و تعجب جهانیان می شود .با مطالعه تاریخ می بینیم هرگاه به علم و دانش بها داده شده دوران شکوفایی و هرگاه که چراغ علم ودانش خاموش می شود بدبختی و مشکلات بر سر این مردم سرازیر می شود.
به بهانه باز گشایی مدارس و شروع سال تحصیلی جدید سلامی می کنم بر میم های مهربان حروف الفبای فارسی مادر،محبت، معلم، مهر ومدرسه. جا دارد از بزرگمردی سخن برانیم که با عشق و علاقه ،سوز و گداز برای با سواد کردن کودکان ایران اسلامی از هیچ کوششی فرو گذار نکرد، همواره خون دل خورد و دست از مبارزه با دیو جهل و ظلمت نکشید و سر انجام سفیدی را در میان سیاهی دایر نمود. آری این بزرگمرد ودست پرورده عشایر شخصی است به نام محمد بهمن بیگی .کسی که به عنوان پدر تعلیمات عشایرلقب گرفت وکودکان تشنه عشایر و روستایئان را سیراب نمود.بی دلیل نیست که جایزه یونسکو در پیکار با بیسوادی به ایشان تعلق می گیردو مادران ایلی با عشق و علاقه و به امید با سواد کردن کودکانشان در گهواره برای فرزندان خردسالشان لالایی می خواندند .وقتی انسان خاطرات معلمان آن دوران را از زبانشان می شنود ویا از قلم بهمن بیگی می خواند بی اختیار اشکش جاری می شود . اشکهایی که گاهی به خاطر اجحاف به حقوق مردم مظلوم به سبب جهل و ظلمت و گاهی اشک شوق به خاطر ایثار و فداکاری ها و تلاش برای با سواد کردن کودکان این مرز و بوم است .بله چه زیباست اشکی که از قلم جاری می شود .اینجاست که تفاوت بین انسانها مشهود و آشکار می شود یکی تلاشش برای پست و شهرت و مقام ودیگری می گریزد از ثروت و نان و نام. صخره ها در زیر پایش موم و توسن زمان در مقابلش رام.حاصلش معلمین دلسوز و فداکار و مهندسین متعهد ودکتر ملک حسینی ها و دکتر حقیقت ها و هزاران افراد دلسوزی می شود که بر عهد و پیمانشان پای بند و جز خدمت به خلق الله چیزی در سر ندارند و مایه فخر و مباهات فرزندان ایران می شوند و برگ زرینی دیگر بر افتخارات این سرزمین پر افتخار می افزایند.
نمی دانم وهنوزهم به درستی برایم روشن نیست چه نیروی مغناطیسی وجود داشته است که مربیان و متربیان را این گونه به فراگیری علم و دانش وا می داشته . توصیه بنده حقیر به مدیران ساعی ومتعهد و معلمان عاشق پیشه و وبانیان تعلیم وتربیت این است که فداکاری های معلمان گذشته را سر لوحه کارمان قرار دهیم. انسان وقتی که ایثارگریهای معلمین را در دشت میشان، دشت مغان، کرمان، آذربایجان و.. می شنود و یا می خواند سر بر آسمان می ساید و از شغل شریف و پیغمبر گونه اش لذت می برد ،به شغل مقدسش افتخار می کند و این تربیت را تربیت اسلامی می بیند .شاهد گفته هایم تعداد 3700 معلم شهید و مقید به انقلاب اسلامی وپیرو خط سرخ ولایت است که با نثار جان خویش به این انقلاب ادای دین کردند تا اینک نهال انقلاب اسلامی به درختی تنومند مبدل شود و هیچ بیگانه ای جرات نزدیک شدن به آن را نداشته باشد.
ما مدیران ومعلمین نیز می کوشیم تا مدیون معلمان گذشته نباشیم وچراغ روشنی که با آن دیو ظلمت را رهانیدند و درخت جهل را خشکاندند با دستانمان روشن نگه داریم وبه نسل بعد بسپاریم. تقدیم به روح استاد محمد بهمن بیگی و تمامی فرهنگیان باز نشسته مخصوصا باز نشستگان امسال منطقه درودزن آقایان عیسی محمودی ،علی حسین روستایی علی رضا نجفی، نواز اله آزادی و غلامرضا کشاورز که همواره30 بهاراز دوران جوانی خویش را بدون توجه به فصل خزان پایئز تقدیم به فرزندان مرز پر گهر ایران زمین نمدودند و اینک ردای باز نشستگی را بر قامت استوار شان پوشاندند که زیبنده مقامشان است. مهر تان شر شار از مهر و مهربانی و دست حق بر سرتان ارزانی.
نادر حقیقت مدیر آموزشگاه شهید عباسی منطقه درودزن