–آقا بابک متولد چه سالی هستی؟
متولد ۱۳۸۲/۱۲/۲۲ و دانش آموز پایه ششم هستم.
–از چه سالی موسیقی را آغاز کردی؟
از سال ۹۱ با ساز نی آشنا شدم.
–در حضور کدام اساتید، آموزش دیدی؟
استاد گرانقدر، جناب مسعود محبوب در استان فارس و استاد بزرگوار جناب منوچهر غیوری در اصفهان.
–آشنایی ات با این ساز چگونه اتفاق افتاد؟
قبل از من، برادرم کلاس ویولن می رفت و من هم با موسیقی آشنا شدم. یک ساز نی در خانه داشتیم که پدرم سالها قبل به دلیل علاقه خودش خریده بود. یک روز آن را به من داد و من به محض اینکه ساز را در دستم گرفتم، توانستم صدای آن را بیرون بیاورم. توسط یکی از آشنایان پدرم جناب حسین زارع که شاگرد استاد مسعود محبوب بودند، بیشتر با این ساز آشنا شدم و بعد از آن نیز به واسطه پیگیری های پدرم، در محضر استاد بزرگوار جناب محبوب مشغول فراگیری نی شدم.
–روزی چند ساعت تمرین می کنی؟
سال گذشته روزی ۵ ساعت تمرین می کردم ولی امسال ۲ ساعت و نیم.
–به درس هم به اندازه موسیقی اهمیت می دهی؟
بله. درسم را هم با جدیت دنبال می کنم و سعی می کنم همیشه دانش آموز خوبی باشم.
–مهم ترین عنوانی که کسب کرده ای، چه بوده است؟
کسب عنوان “پدیده” در جشنواره موسیقی محلی زاگرس نشینان.
–چه جشنواره هایی را پیش رو داری؟
سال آینده در جشنواره فجر شرکت خواهم کرد و اگر بتوانم آنجا نیز اول شوم، سال بعد می توانم در رقابت های بین المللی شرکت نمایم.
–«نی» خود را با چه چیز در دنیا حاضری عوض کنی؟
با هیچ چیز! این «نی» شاید یک تکه چوب ساده به نظر برسد ولی می شود با آن هنر خلق کرد و به قله افتخار رسید و در دنیا نام نیک از خود به جا گذاشت؛ چیزی که شاید با پول به دست نیاید.
–بزرگترین آرزویت چیست؟
یکی از بزرگترین نوازندگان نی در دنیا شوم.
–مگر در کشورهای دیگر دنیا هم نی نواخته می شود؟
بله. در ۱۴ کشور دنیا شکل های مختلف ساز «نی» نواخته می شود.
–آیا تفاوتی هم بین «نی» با دیگر سازهای بادی وجود دارد؟
بله. تا آنجا که اطلاع دارم، نی ایرانی تنها ساز بادی است که در تولید صدای آن، از دندان هم کمک گرفته می شود و بقیه سازها از طریقه فوت کردن نواخته می شود.
–دوست داری در آینده چکاره شوی؟
در کنار ساز نی، دوست دارم درسم را ادامه دهم و مهندس عمران شوم.
–برای دوستان هم سن و سال خودت چه آرزویی داری؟
دوست دارم پدر و مادر آنها هم حمایتشان کنند تا در کنار درس، هنری، ورزشی را بیاموزند.
–بعضی از والدین اعتقاد دارند بچه فقط باید درس بخواند و اگر به سراغ کار دیگری رفت، از درس خواندن باز می ماند…
اینطور نیست. اگر بچه ها برنامه ریزی داشته باشند، می توانند هم درس بخوانند و هم فعالیت دیگری را انجام بدهند. می دانید از ظهر که به خانه می آییم تا شب، چند ساعت وقت داریم؟
اگر برنامه ریزی باشد، به همه کارها می رسیم و تمرکز هم بر روی درس خواند بیشتر می شود. مثلأ من وقتی می دانم که ۳ ساعت وقت برای درس خواندن دارم، و بعد باید تمرین موسیقی کنم، وقت خود را در حین درس خواندن هدر نمی دهم.
–چه چیز باعث ناراحتی شما می شود؟
اینکه به بچه هایی که استعدادهای خاص دارند، بها داده نمی شود. مثلأ یک نفر در مسابقات جهانی مقام کسب می کند، مسئولین طوری برخورد می کنند انگار مسابقه شهرستانی بود، نه تقدیری، نه تشکری…
–از چه کسانی دوست داری تشکر کنی؟
من هرچه در زندگی دارم، حاصل زحمت های پدرم و مهربانی های مادرم می باشد که همیشه برای من زحمت های بسیاری کشیده اند و از خدا میخواهم که کاری کند بتوانم مایه افتخار پدر و مادرم باشم.
همچنین از استاد عزیزم مسعود محبوب که دو سال است در کمال بزرگواری به من آموزش می دهند و نیز استاد بزرگوار منوچهر غیوری که یک سال است از ایشان درس می آموزم، سپاسگزارم.
همچنین از مسئولین و معلم های مدرسه علوی به خصوص معلم کلاس اولم آقای اسماعیل اسماعیلی که همیشه مشوق من بوده و در درس هایم من را کمک کرده اند نیز قدردانی می کنم.
در ادامه نیز دقایقی را با پدر این هنرمند نونهال به گفتگو نشستیم:
–جناب قلی زاده، چند فرزند دارید؟
خداوند دو پسر به ما عطا کرده، پسر بزرگم آقا فرشید نوازنده ویولن کلاس دوم دبیرستان و پسر کوچکم آقا بابک نوازنده نی هستند.
–پس می توان گفت هنر در خون شماست.
فکر می کنم همینطور باشد. خودم علاقه زیادی به نی داشتم و زمان خدمت سربازی به صورت تجربی هم آن را دنبال کردم ولی به دلیل مشغله های زندگی، امکان ادامه آن برایم فراهم نشد.
فرشید نیز در حال حاضر علیرغم اینکه حدود ۳ سال و نیم است ویولن کار می کند، به گفته استادش در حد یک هنرآموز با بیش از ۷ سال آموزش می نوازد. بابک هم که دیگر نیازی به تعریف پدرش ندارد و داوران جشنواره کشوری موسیقی محلی مناطق زاگرس نشین او را به عنوان «پدیده» معرفی نمودند.
–آیا مسئولین هم کاری برای بابک انجام داده اند؟
به هیچ وجه. شهریورماه امسال در جشنواره موسیقی محلی مناطق زاگرس نشین که در شهرکرد برگزار شد، به غیر از بابک، هیچ نماینده ای از استان فارس حضور نداشت و حتی مسئولین اداره کل ارشاد نمی دانستند که هنرمندی از این استان در جشنواره شرکت کرده است!
بعید می دانم در مرودشت، مسئولی فرزندم را بشناسد! این در حالی است که ما علاقه زیادی به شهرمان داریم و به عنوان مال وقتی ماه گذشته، در یکی از نشریات شیراز، بابک را نوجوان شیرازی!! معرفی کردند، پسرم زد زیر گریه!
حتی در استان هم کاری برای فرزندم انجام نشده است. وقتی لوح جشنواره مبنی بر معرفی بابک به عنوان پدیده جشنواره را به آقای امیدبخش معاون امور هنری اداره کل ارشاد نشان دادم، ایشان باورش نمی شد.
بنده، افتخارم این است که کارگرم و با دست خالی بچه هایم را به اینجا رسانده ام و بعد از این نیز آنها را حمایت خواهم کرد تا به هر آنجا که لیاقتش را دارند برسند.
–چه برنامه ای برای آموزش بابک دارید؟
بابک ردیف ها و دستگاه های آوازی را کار کرده و شیوه نفس گیری و … را یاد گرفته است. در حال حاضر که باید دوره هایش را زیر نظر اساتیدش آقایان محبوب و غیوری ادامه دهد. به یاری خدا بعد از آن هم، با مشورت اساتید صاحب تجربه اش، هرتصمیمی که لازم باشد خواهم گرفت.
–نظر اساتید بابک در خصوص وضعیت او چگونه است؟ آیا شاگرد دیگری با شرایط پسر شما دارند؟
استادش که اعتقاد دارد در تاریخ این ساز، کسی وجود نداشته که در این سن و سال، ردیف های موسیقی را در دستگاه های راست کوک و چپ کوک کار کرده باشد.
–صحبت پایانی؟
دوست دارم از فرصت استفاده کنم و از اساتید بزرگوار آقایان مسعود محبوب و منوچهر غیوری تشکر ویژه ای داشته باشم چرا که این هنرمندان شریف، نقش بسیار بزرگی در زندگی بابک داشته اند.
من مطمئنم که به یاری خدا، فرزندانم آینده ای روشن خواهند داشت چرا که اولأ مادری بسیار با محبت و با گذشت دارندکه برای تربیت بچه ها بسیار زحمت کشیده و دومأ لقمه حلال سر سفره آورده ام که به یاری خدا بی تأثیر نخواهد بود.
از شما نیز که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم.
«گفتگو از آرزو اسماعیلی»
«هفته نامه مرودشت»