|
جناح بازی را بس کنید، مردم خسته اند!
|
3783
|
:كد |
پنج شنبه 6 اسفند 1394 |
|
مردم ایران نشان دادند که با درس گرفتن از عملکرد دولت های پیشین و یادآوری رفتارهای کودکانه حزبی و جناحی، از هرگونه یکسو نگری که سبب توقف قطار توسعه این سرزمین می شود، بیزارند.
|
پیروزی انقلاب اسلامی، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور پهناور ایران بود. ایران که در ابتدای توسعه یافتگی قرار داشت، قصد کرده بود تا گام های توسعه را به سرعت برداشته و فاصله خود با کشورهای صنعتی را کمتر و کمتر کند. وقوع جنگ تحمیلی، تمامی منابع ملی را به سمت دفاع از میهن سوق داد و فرصت توسعه را از انقلاب نوپای ایران گرفت. خاتمه جنگ، شروع کاروان سازندگی و تولید بود. جوانان آبدیده در کوره جنگ به کمک مردان و زنان متخصص و توانمند کشور، قطار توسعه ملی را در ریل پیشرفت قرار داده و تجربه های هشت سال جنگ تحمیلی را در مسیر توسعه و آبادانی ایران اسلامی به کار گرفتند.
با پایان عمر دولت سازندگی، دولت اصلاحات بر کرسی نشست و توسعه فرهنگی اجتماعی، اولویت اول نظام اجرایی کشور شد. وقایع و رخدادهای تلخ و شیرین زیادی در هشت ساله عمر این دولت اتفاق افتاد که هنوز محل بحث و جدل است.
دولت مهرورز و عدالت گستر، از بستر نارضایتی های ایجاد شده توسط سلف خود، سربرآورد و هرچند در ابتدا دست به اقدامات شجاعانه و قابل قبولی زد، اما در انتها کار را به جایی رساند که تقریبأ داد همگان را به آسمان برآورد.
نگاهی گذرا به بیلان کاری و سرنوشت دولت های سازندگی، اصلاحات و مهرورزی، گواه این مطلب است که هر سه این دولت ها، دارای نقاط قوت و ضعف بوده اند. آن یکی به عمران و آبادی ملی پرداخته، دیگری فرهنگ و رفاه مردم را در دستور کار قرار داده است و این یکی عدالت و توسعه فناوری را دنبال کرده است.
صرف نظر از نقاط مثبت دولت های سه گانه بالا، نقطه ضعف تمام این دولت ها، دست یازیدن به رفتارهای سلیقه ای و گزینش قاطبه مدیران کشور بر اساس جناح سیاسی بوده است. بدین صورت که همواره نیروهای ضعیف اما هم حزبی و هم جناحی بر نیروهای توانمند اما غیر همسو، رجحان داشته اند.
رواج همفکر سالاری و جناح بازی در انتصابات مرتبط با سرنوشت مردم، کار را به جایی رساند که مردم سراسر کشور، در اقدامی آگاهانه به شعار «اعتدال» دکتر حسن روحانی اقبال نشان داده و با اکثریت آرا، وی را به عنوان رئیس جمهور دولت یازدهم انتخاب نمودند تا از قید و بند جناح ها خلاص شوند. این انتخاب، علاوه بر بازگرداندن موج امید و شادمانی به جامعه، پیام روشنی برای سیاستمداران و سیاست ورزان جغرافیای ایران داشت. پیامی که با گوش و چشم بسته نیز قابل دریافت بود.
مردم ایران نشان دادند که با درس گرفتن از عملکرد دولت های پیشین و یادآوری رفتارهای کودکانه حزبی و جناحی، از هرگونه یکسو نگری که سبب توقف قطار توسعه این سرزمین می شود، بیزارند. ایرانیان وطن دوست به مسالمت آمیز ترین روش ممکن، اعلام کردند که از جنگ قدرت میان جناح های سیاسی خسته اند و رفاه می خواهند.
***
مرودشت، شهرستانی است با ویژگی های کم نظیر که به باور اغلب آگاهان، مدل کوچک شده ای از سرزمین ایران اسلامی با تمام ویژگی ها و مختصات ارزشمند آن است. جغرافیای خوب و غنی، خاک مستعد و بخشنده، میراث کهن و ارزشمند، مردمان سختکوش و غیور و داشته های بسیار دیگر که هریک در جای خود، ابزار توانمندی برای توسعه و پیشرفت است. سوال اساسی این است که علیرغم برخورداری از ویژگی های خدادادی و نعمت های بیشمار، چرا مرودشت از قافله توسعه عقب افتاده و به قول دوست فرهیخته مان علی کشاورزی: «حتی نتوانسته ایم صنعت سال ۵۴ را حفظ نماییم!»
دلایل بسیاری برای این عقب ماندگی وجود دارد که هریک در جای خود قابل تأمل و بررسی است اما آنچه در این مجال، مهم و قابل اشاره است، شوربختی های ناشی از جوگیری های حزبی و جناحی در شهرستان است.
همگان می دانند که مرودشت در سال های اخیر، به دلیل تعصب ورزی پاره ای افراد نسبت به جناح های سیاسی، نیروهای کارآمد و متخصص فراوانی را از دست داده است.
هر بار دولتی بر سر کار آمده، شهرستان بزرگ مرودشت بخش مهمی از مدیران کارآمد و توانمند خود را بدلیل بدخواهی طرفداران دولت و تسویه حساب های جناحی از دست داده و ظاهرأ این فرآیند معیوب قرار است تا قیام یوم الدین! ادامه داشته باشد.
شاید فرصت نشده برای یک بار، کلاه خود را قاضی کرده و سود و زیان حاصل از این رفتارها را بسنجیم. شاید هنوز آنقدر بالغ نشده ایم که بدانیم جلوگیری از پیشرفت نیروهای مرودشتی مساوی است با عقب ماندگی و درجا زدن در تمام زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … .
شاید یاد نگرفته ایم که اختلاف سلیقه، منشأ خیر در امت اسلامی است و حساب و کتاب آخرت را به دست ما نسپرده اند.
شاید قبول نداریم در زمانی که ما مشغول تخریب نیروهای متخصص خود هستیم، نیروهای سیاسی سایر شهرستان ها بر سر یک میز نشسته و با حفظ منافع مشترک، پست های استانی را اشغال و سند توسعه منطقه شان را امضا می کنند.
ای کاش تعصبی که برای حذف رقیب سیاسی خود به خرج می دادیم را، یک کاسه کرده و پیگیر مثلا سرنوشت مجتمع گوشت، کارخانجات صنعتی آزمایش، چرمینه و امثالهم بودیم.
کاش بزرگ می شدیم.
کاش بزرگ فکر می کردیم.
کاش بزرگتر عمل می کردیم.
کاش از بزرگان دین و آیین مان می آموختیم.
وقت آن است چشم باز کنیم و ببینیم که مردم شهرستان مرودشت، خسته اند. خسته از حزب و جناح و باند و تیم و گروه و ستاد و …
باور کنیم فرموده رسول مکرم اسلام(ص) که «حضور فقر مساوی با غیبت ایمان است» اگر برای دنیا و آخرت مردم این شهرستان دل می سوزانیم، اجازه دهیم جوانان توانمند، فارغ از جناح بندی های سیاسی به میدان آمده و چرخ های توسعه، اشتغال و آبادانی را به گردش در آورند.
آری، مردم خسته اند…
منبع:هفته نامه مرودشت
|
نظرات بینندگان |
livhk مشکل خیلی عمیق تر از جناح بازی بنظرم مشکل اصلی نبود افراد کارآمد در احزاب است که متاسفانه شهرستان مرودشت در زمینه احزاب شهر خاموشی به حساب می آید. نمی دونم اگه منظورتون از جناح بازی، برنامه احزاب برای تغییر کادر مدیریتی هنگامی که بر سر کار هستند باشد که متاسفانه شدیدا اشتباه می کنید. یا حق
|
ارسال نظرات |
|
|
|
+تبلیعات در سایت مرودشت آنلاین با تعرفه های استثنائی - 09394084008
|