مرودشت نما: یکی از موضوعاتی که طی سالیان گذشته در شهر ما محلی از اعراب نیافته، پرورش وتوجه به نیروهای مستعد بومی بوده است. نگاهی به کارنامه نمایندگان چندین دور اخیر، رنگ و بویی از همراهی وزمینه سازی برای ارتقاء ظرفیت های انسانی این شهرستان ندارد و به جرات می توان گفت که طی دهه گذشته، هر جوان شایسته مرودشتی که به مقام و منصبی رسیده است، جز لطف خدا و تلاش خود، وام دارهیچ کس نبوده است.
همه ما بر این باوریم که در حوزه نیروی انسانی، مرودشت، شهر استعداد ها می باشد و سپردن سکان هدایت برخی شهرداری ها ، بخشداری ها و ادارات کل درمرکز و دیگر شهرهای استان به جوانان شایسته مرودشتی گواهی روشن بر این مدعاست. مقایسه ورودی ها و خروجی های مدیریتی شهرستان، کفه ترازو را به نفع آنان که به هر دلیل خارج از حوزه جغرافیایی شهر خدمت میکنند سنکین تر کرده و این سئوال را پیش می آورد که چرا از چنین پتانسیلی تا کنون در این شهراستفاده نشده است؟
در واقع به مصداق آنان که "سرنا را از سر گشاد می زنند" نه تنها داشته هایمان را به سمت بیرون از شهر هدایت کرده ایم، هیچ تلاش و کوششی نیزدر جهت تربیت و آموزش عملی نیروهای انسانی در ادارات دولتی شهر صورت نگرفته و بعضا دیده می شود که برای پر کردن صندلی ریاست یک اداره، مجبور به استفاده از نیروهای انتقالی بوده و یا حتی علیرغم عدم رضایت شهروندان از یک نهاد، هیچ نیروی جایگزین قابل دفاعی فرصت رشد پیدا نکرده است.
شاید بتوان ازدانشگاه آزاد اسلامی، با چندین هزار دانشجو و چند صد نیروی کارمند، به عنوان یک نمونه روشن از فرصت سوزی در تربیت و پرورش نسل جدید مدیران شهری نام برد.
خدمات دانشگاه آزاد بر هیچ کس پوشیده نیست اما سپردن پست هایی مانند مدیریت پژوهش و فن آوری، مدیریت مرکز رشد، اداره ارتباطات با صنعت وجامعه، اداره فارغ التحصیلان،مرکز تحقیقات رباتیک، اداره استخدام هیات علمی، مدیریت اداری مجمع امام رضا و اداره مجلات به نیروهای وارداتی ،مصداق روشن فرصت سوزی به حساب می آید. تمامی این سمت ها،در حوزه مدیریت داخلی دانشگاه قرار گرفته و شاید بار مدیریتی کلان نداشته باشد اما به دلیل وسعت و حجم کاری بالای دانشگاه آزاد، محل مناسبی برای پرورش و تربیت مدیران بومی محسوب می شود.
یکی از دلایل این امر به قصه قدیمی و تلخ "غاز بودن مرغ همسایه" در شهر ما باز می گردد . گرفتن این فرصتها از نیروهای بومی، چه بر اثر عزل و نصب های فرمایشی، سیاسی و چه به دلیل عدم تربیت نیروی متخصص ، پیکان انتقاد را متوجه مجموعه مدیریتی دانشگاه می کند. تربیت و آموزش نیروی متخصص از رده های پایین مدیریتی یک اصل است که غفلت از آن ، شهر ما را به محل آزمون و خطای نیروهای دسته چندم وارداتی تبدیل کرده است و این امر با ماهیت آموزش و تربیت دانشگاه آزاد همخوانی ندارد.
از سوی دیگر، تداوم چنین رویه ای دلسردی نیروهای بومی را سبب شده، چند دستگی بین مجموعه مدیریتی دانشگاه بوجود آورده وقطعا بر کیفیت کار آن نهاد تاثیر می گذارد.اگر قرار است که پست ها و سمت ها در دانشگاه آزاد به مدیران وارداتی سپرده شود تا پس از کسب تجربه لازم، به زادگاه خود بر گردند، بهتر است بخاطر داشته باشیم که این چراغ به این خانه و جوانان مستعد این شهر رواست. ادامه چنین روندی، نتیجه ای جز یاس و ناامیدی برای نیروی انسانی بومی دانشگاه بهمراه نخواهد داشت و این واحداثر گذار را به مرکز آموزش مدیران غیر بومی تبدیل خواهد کرد.