شاید جهان ، به اهمیت درخت و این ریه های سبز زمین پی برده باشد ، شاید هم نه . ممکن است پی برده و در جهت احیای این زنده گان بی کلام و زبان ، تلاش هایی کرده است . اما آنچه بسیار مهم است ؛ آگاهی ما نسبت به این سرایندگان زیبایی و طراوت و زندگی ست . آگاهی ، که باعث می شود ، ما نسبت به آنان بی تفاوت نباشیم .
آنچه بسیار مهم است ، نکته ایست که شاید مورد توجه نباشد و آن دلایل خشک سالی های چندین ساله ی اخیر است که گروهی آن را بلا ، گروهی آن را امتحان الهی و گروهی دیگر آن را به دلایل زیست محیطی و تخریب محیط زیست و از آن مهم تر جنگل و مراتع ربط می دهند . تخریبی که بیش از پیش شاهد و ناظر آنیم . گاه به صورت جنگل هایی با پوشش گیاهی عظیم ، گاه به صورت تک درخت هایی که اسیر بی تدبیری و عدم وجود کمی انسانیت ، طعمه ی دستان بی تدبیر می شوند.
اگر بخواهیم اهمیت یک درخت را که سالیان سال به طول می انجامد تا سرپا ایستاده و سایه دار شود ، می توان به موارد بی شماری اشاره کرد ، مواردی که در پاره ای با جان مستقیم انسان مربوط می گردد و نبود آن به معنای نبود انسان بر روی کره خاکی ست که امروزه شاهد آن اتفاقات ( خشک سالی های اخیر ) هستیم .
ارگان ها و سازمان های متعددی بانی احیا و نگهداری و حتا ایجاد جنگل ها و کاشتن درخت ها در جهت ایجاد فضای سبز ، می باشند. سازمان هایی که به نحوی می توانند باعث احیا و نگهداری جنگل ها و حتا تک درختان دور و اطراف شهرستان و در مواردی درون مناطق مختلف شهرها چون : پارک ها ، ادارات ، خیابان ها ، گلزار شهدا ، بلوارها و ... می باشند . شاید بتوان گفت که روند احیا و نیز کاشت درختان با سرعتی بسیار کم در دست انجام است اما شاهد آن هستیم که روند تخریب و شکست این درختان روز به روز رو به افزایش می باشند به نحوی که در پاره ای شاهد انجام این اتفاق تاسف بار توسط تعداد اندکی از خدمتگذاران خدمات شهری هستیم .
خدمتگذارانی که درجهت ایجاد خدمات شهری به کار گرفته شده اند و البته تعداد آنان بسیار بسیار اندک می باشد اما ...
به عکس های الصاقی به این مطاب را مشاهده فرمایید ؛ به راحتی می توان چنین اجحافی را در حق درختان زنده مشاهده نمود .
درختانی که تنها دلخوشی آنان ، آبیاری توسط ماست ، اما به نحوی کاملا غیر متمدنانه با آنان برخورد کرده و به راحتی تیر خلاص بر پیکر سراسر نعمت آنان می چکانیم و هیچ خمی هم بر ابرو نمی آوریم که جان زنده ای را ستانده ایم . به راحتی آنان را قلع و قم می کنیم و آثار آن را زدوده که مبادا مسئولی ، مسئولیت آشنا ، متوجه اوضاع گردد و درختی مورد حمایت قرار گیرد .
این اتفاق همین گوشه ی شهر جلوی چشم بسیاری از انسان ها اتفاق افتاد و حس مدیریت بحران کارکنان باعث رفع و رجوع سریع و سیر آن شد اما مگر خداوند ماظر و حاکم بر اعمالمان نیست که اینگونه دست نشانده های نعمت آور را از خود و دیگران می ستانیم .
پی نوشت : به هیچ عنوان قصد اهانت و توهین به هیچ کارگر و پرسنل زحمت کشی در این مقاله نیست . تنها گپشزد به کسانی ست که از انسانیت دوری جسته و سر در برف ، آینده را بر نسل های بعد و اکنون را بر. تمامی ما سخت و طاقت فرسا می کنند . باشد که مسئولین این اتفاق را پیگیری و باعث عدم خدشه بر تلاش ، تلاشگران شوند .