تغافل طولانی!
نويسنده - خبرنگار: حسین علی زاده
|
5539
|
:كد |
سه شنبه 5 مهر 1401 |
|
شهروندان ایران اسلامی پس از انقلاب، به برکت همین تحول عمیق، بنابر اذعان همیشگی حکمرانان تبدیل به شهروندانی «بالغ» و «رشید» شده اند که گاه بهتر از حاکمان و مسوولان به مصالح کشور آگاهی دارند.
|
مرودشت نما: تابلوهای راهنمایی و رانندگی و نرده های خط ویژه اتوبوس کنده شده اند. سطل های زباله واژگون شده و سطح خیابان پر از شیشه های شکسته است. دود در هوای شب پر شده و نوعی فضای وهم انگیز حاکم شده. این خلاصه وضعیتی است که اگر طی شب های گذشته مسافری وارد تهران می شد در برخی نقاط شهر مشاهده می کرد آن هم شب هایی در آستانه اول مهر و بازگشایی مدارس .
تمام تحلیل ها درباره حق اعتراض و ابراز نارضایتی از برخی تصمیم ها به جای خود اما خالی کردن خشم و عصبانیت بر سر امکانات و اموال عمومی یا آتش زدن آنها بی مسوولیتی آشکار است و با ادعای حساسیت و مسولیت پذیری نسبت به سرنوشت جامعه نمی خواند.
واقعیت این است که دایره منتقدان و معترضان به برخی شرایط موجود به هیچ وجه محدود به کسانی نمی شود که در خیابان اقدام به اقدامات خرابکارانه می کنند. اطلاعات آماری درباره کسانی که خیابان را برای آشوب کردن انتخاب کرده اند نیز از همین واقعیت حکایت می کند. اکثریت مردم علیرغم انتقادهای به حق خود که از قضا فراتر از فوت خانم مهسا امینی نیز هست از دست زدن به چنین اقداماتی پرهیز می کنند چون می دانند که اگر حضور در خیابان و بر هم زدن نظم ، آن هم با توسل به شیوه های خشونت بار، به یک اصل تبدیل شود این خود شهروندان هستند که در درجه نخست از این وضعیت متضرر می شوند چرا که «امنیت» برای « زندگی اجتماعی» مانند هواست برای کالبد فردی و هر اقدامی در جامعه، حتی اقدامات اصلاحی نیازمند امنیت است. حیات جمعی بدون امنیت تبدیل به یک زندگی حیوانی ترس همه از همدیگر خواهد شد. در اندیشه سیاسی، فلسفه تشکیل حکومت ها در تحقق همین حقیقت یعنی ایجاد امنیت و جلوگیری از نزاع همه علیه یکدیگر است. این حقیقت برخاسته از وضعیت بشری چنان مهم است که گفته می شود حتی وجود بدترین حکومت ها نیز بهتر از بی دولتی و بی حکومتی است چون در چنان وضعی آنارشی و هرج و مرج حاکم خواهد شد.
البته این سخنان به هیچ وجه به معنای آن نیست که حکومت ها نسبت به تامین راه های انتقاد و اعتراض و حتی ابراز خشم شهروندان خود بی تفاوتی پیشه کنند. متاسفانه علیرغم تجربه های گذشته در کشور ما و تاکید بر لزوم توجه به این امر در حکمرانی، چندان تلاشی برای تحقق آن مشاهده نشد.
در دنیای امروز راه های مختلفی برای این منظور وجود دارد. نخستین راه و ساده ترین راه که با وظایف ذاتی رسانه ها نیز همخوان است انعکاس درست و کافی این نارضایتی در وسایل ارتباط جمعی است. به گونه ای که معترضان ببینند کسانی به نمایندگی از آنان حرف شان را در سطح رسمی مطرح می کنند و در محکمه ای عمومی، سایرین آن را خواهند شنید و حاکمیت نیز برای آن چاره اندیشی خواهد کرد.
البته در اعتراضات مختلف اخیر برخی تغییرات در روند نادرست پیشین رسانه ملی، که طی سالیانی نسبتا طولانی بر آن حاکم بود، دیده شد اما تا رسیدن به پختگی و اثرگذاری بیشتر راه زیادی باقی است که یقینا کوتاه کردن این راه نیازمند اصلاح نگاه به جایگاه رسانه ملی نزد حکمرانان است.
با این حال علیرغم این تحرک و تلاش نسبی در بعد رسانه ای، نوع برخورد با اعتراضات معقول و جدا کردن و رسمیت بخشیدن به آن -در مقابل آشوب گری - همچنان دچار سردرگمی است و به نظر نمی رسد در سطح حکمرانی در قبال آن تمهیداتی اندیشیده شده باشد.
واقعیت این است که فرهنگ سیاسی دیرپایی که از قضا با آموزه های دینی ما نیز در تضاد است، برای هزاران سال نوعی الگوی حکمرانی یک طرفه را در جامعه ترویج کرده است که به دلیل همین دیرپایی و قدمت به شدت مقاوم است و سعی در بازتولید خود با عناوین مختلف دارد که همین الگو نیز مانع از در پیش گرفتن راهی است که به تدبیر و مدیریت اعتراضات به حق شهروندان می انجامد.
بهتر است این موضوع هر چه زودتر در دستور کار حکمرانی ما قرار بگیرد و به تغافل طولانی در این زمینه پایان داده شود چرا که شهروندان ایران اسلامی پس از انقلاب، به برکت همین تحول عمیق، بنابر اذعان همیشگی حکمرانان تبدیل به شهروندانی «بالغ» و «رشید» شده اند که گاه بهتر از حاکمان و مسوولان به مصالح کشور آگاهی دارند.
منبع:الف
|
نظرات بینندگان |
|
ارسال نظرات |
|
|