حالا میتوان به قضاوت نشست؛ قضاوت درباره جریانی که از دل وقایع پاییز امسال متولد شد. زمان سپری شده، گرد و غبارها فرونشسته، مواضع روشن شده، کنشها دیده شده و صحنه عیانتر از ماههای گذشته است. با وجود اینکه تلاشهای بسیای برای بزککردن چهره جریان «زن، زندگی، آزادی» صورت میگیرد اما محال است که بتوان از دل این جریان، مفاهیم واجد ارزش را استخراج کرد؛ جریانی که بنمایه، مبنا و اساس آن روی رادیکالیزم بنا شده است.
این جریان نه با اخلاق نسبتی دارد، نه پیوندی با دگراندیشان برقرار میکند، نه درک درستی از جامعه ایران و مختصات آن دارد، نه به ارزشهای میهنپرستانه وقعی مینهد و مخلص کلام اینکه سر تا سر این جریان انحطاط و زوال است. این جریان برای رسیدن به مقاصد خود با متخاصمترین نیروها پیوند برقرار میکند، ابایی از تجزیهطلبی ندارد، موافق دخالت خارجی و حمله نظامی به کشور است، با فقر ملت سر سازش دارد، از خونهای بر زمین ریختهشده ارتزاق و کاسبی میکند، حیات خود را در ناامنکردن روان جامعه میبیند و با هر آنچه که رنگی از دین و مذهب داشته باشد دشمنی میکند.
به صدای گوشخراشی که از بلندگوهای این جریان پخش میشود، دقت کنیم. یکی فراخوان حمله و خشونت میدهد، یکی از مقاصد پاک! این جریان مبنی بر آزادی بیحد و حصر جوانان و لزوم ولنگاری جنسی حتی برای دختران نوجوان ۱۴ ساله سخن میگوید، دیگری خاورمیانه را چرک و کثافت و محلی شیطانی میداند و آن یکی برای تحریم، کاسهگدایی به دست میگیرد. نیروهای عملی این جریان در میدان هم دارای لئیمترین صفات و دنائت بارزی هستند که بقای خود را در خشونتآمیزترین اقدامات میبینند و این چهره بدون رتوش «زن، زندگی، آزادی» است.
علیرغم ژست آزادیخواهانه این جریان، «زن، زندگی، آزادی» درکی از مفهوم آزادی ندارد؛ آزادی را معادل اباحهگری تفسیر میکند و به دلیل خواستگاه طبقاتیاش که متعلق به طبقه متوسط شهری است، نسبتی با لایههای پایین جامعه ندارد و همین امر موجب تنگتر شدن دایره تفسیر مفهوم آزادی برای این جریان و هواخواهانش میشود. «زن، زندگی، آزادی» با عدم امنیت شغلی زنان کاری ندارد، به استثمار آنان در محیط کار توجه نمیکند، از درک چالشهای عمیق رفاهی آنان عاجز است و صرفاً آزادی را در نوع پوشش و خرید و مصرف تلقی میکند. این جریان از دل طبقهای با ارزشهایی پوچ سر برآورده که شمولیت آن بسیار محدود است.
با وجود عقیمبودن این نوزاد نارس اما ایران باید سالها تاوان انحراف فکری و تاثیرات مخربی که این جریان از خود بر جای گذاشت را بدهد و چه بسا در آینده نزدیک، نیاز به زدودن پیرایههای «زن، زندگی، آزادی» از دامان جامعه داشته باشیم!