دربارهی تشکیک و زیر سوال بردن روایت رسمی دولت ایالات متحده از ماجرایی که کل صحنهی سیاست داخلی آمریکا و عرصهی بین المللی را، آن هم در طلیعهی قرن جدید، تغییر داد، گزارشها و تحلیلهای بیشماری ارایه شده است. منظور، رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است.
هم خود آمریکاییها و هم صاحبنظران بینالمللی بسیاری، در ۲۲ سالی که از آن رویداد می گذرد، با صدها استدلال، قرینه، مدرک و شاهد، ساختگی بودن «حملهی تروریستی» با هواپیما به برجهای تجارت جهانی در نیویورک و مقر پنتاگون در آرلینگتون ویرجینیا، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را اثبات کردهاند. فقط به عنوان چند مصداق می توان از ابهامات مطروحهی زیر نام برد:
فروریختن ۳ ساختمان با وجود دو هواپیما در نیویورک، تحرکات مشکوک بازار بورس پیش از وقوع حادثه، انفعال مطلق دفاع هوایی آمریکا در جریان ۱۱ سپتامبر، شنیده شدن چندین بارهی صداهایی مشابه انفجار بمب در ساختمانهای تجارت جهانی، عدم تطبیق اندازه سواخ ایجاد شده در پنتاگون با هواپیمای تجاری، نحوهی فروریختن و در واقع آب شدن ساختمانهای تجارت جهانی که هیچ تناسبی با برخورد هواپیما و سوخت بنزین در آن نداشت، نمایشی بودن پرواز شماره ۹۳ یونایتد که ظاهرا در شنکرویل پنسیلوانیا سرنگون شد، انتشار شواهد غیرقابل انکار از زنده بودن هواپیماربایان ادعایی، تماس های جعلی از داخل هواپیماها، غیبت یهودیان از برج های دوقلو در روز واقعه، عدم حضور یهودیان در محل کار خود در برجهای تجارت جهانی، منتشر نشدن اطلاعات جعبه سیاه هواپیماها، امکانپذیر نبودن نفوذ هواپیماهایی با بدنه آلومینیومی در بدنهی برجها، پیدا شدن آثاری از ماده منفجره نانوترمیت در محل حادثه، انتشار فیلمی از پخش زندهی زمان حادثه که خبرنگار کمی پیش از فروریختن ساختمان سوم خبر آن را اعلام می کند و...
اما هر چقدر فروریختن برجها در نیویورک پر از ابهام و اصلاحا باگ بود، ماجرای حمله به پنتاگون، چند برابر مبهمتر و مرموزتر و البته ساختگیتر به نظر می رسید.
شایان یادآوری است که تا همین امروز، هیچ اثری از هواپیمایی که مقامات دولتی مدعی بودند خود را به ساختمان پنتاگون کوبید، به دست نیامده است! فیلمی از «جیمی مکاینتایر»، خبرنگار نظامی سی ان ان در محل «حادثه» در پنتاگون در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ وجود دارد که او به صراحت می گوید:
" اما از بازرسی نزدیک من، هیچ مدرکی مبنی بر سقوط هواپیما در جایی نزدیک پنتاگون وجود ندارد. تنها صحنه، محل واقعی ساختمانی است که در آن سقوط کرده است. و همانطور که گفتم، تنها تکههایی که میتوانید ببینید به اندازهای کوچک هستند که بتوانید آن را در دست خود بگیرید. هیچ بخش دم بزرگ، بخش بال، بدنه، چیزی شبیه به آن در هیچ کجای اطراف وجود ندارد. "[۱]
-00:53
و البته برخی از افسران ارشد و برخی از کارکنان وقت پنتاگون[۲] هم بعدا در مصاحبههای تصویری، وجود هواپیمایی که خود را به پنتاگون بکوبد، انکار کردند(از جمله ژنرال آلبرت ان استابلبین[۳]).
به هر حال، در پی حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، و اعلام «کارزار جهانی مبارزه با تروریسم» توسط جرج دابلیو بوش، نوعی وضعیت اضطراری امنیتی اعلام شد که در آن، نهادهای نظامی و امنیتی آمریکا چون پنتاگون و سیا و NSA به عنوان «قهرمانان» در صدر قرار گرفتند و به جای پاسخگویی درباره این که «قویترین» نیروی هوایی دنیا و «زبدهترین» سازمانهای اطلاعاتی تاریخ چگونه نتوانستند جلوی عملیات چند عضو القاعده را، آن هم در این ابعاد، بگیرند، خود به واسطهی وضعیت امنیتی اعلام شده توسط رییسجمهور، مالکالرقاب آمریکا شدند و دیگران را در جایگاه متهم قرار می دادند. اما با گذشت چند سال از آن ماجرا و آشکار شدن تبعات فاجعهبار آن کارزار، چون لشکرکشی به خاورمیانه، محققان، نویسندگان و کارشناسان با زیر ذرهبین بردن شواهد و قرائن به جا مانده از ۲۰۰۱ و حتی چند سالی قبل از آن، سوالات و ابهاماتی بسیار جدی و مهم را مطرح کردند که تا همین امروز از سوی مقامات آمریکایی و امپراتوری رسانهای جریان اصلی جواب نگرفته و فقط به نحوی حیرتآور سانسور شده است. یکی از این ابهامات جدی را در ادامه دنبال می کنیم.
در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱، وزیر دفاع وقت دونالد رامسفلد اعلام کرد که ۲.۳ تریلیون دلار در پنتاگون مفقود شده است. او بیانیه ای صادر کرد و بوروکراسی فاسد و ناکارآمد را مسئول ناپدید شدن این بودجه ها دانست.
-03:09
این رسوایی عظیم مالی که ابعاد بسیار حیرتانگیز و دور از ذهنی داشت و می توانست به زلزلهای بزرگ در فضای سیاسی ایالات متحده تبدیل شود، تنها یک روز بعد، در هیاهوی و آشوبی دیگر، تقریبا به طور کامل گم شد: ادعای برخورد دو هواپیما به برجهای دوقلوی تحارت جهانی در نیویورک و یک هواپیما به مقر پنتاگون در ۱۱ سپتامبر.
شیکه CBS News، چند سال بعد از آن رویداد، در مجموعه مستندی به نام «چشمها بر آمریکا» ، دربارهی اتلاف بودجههای عظیم توسط دولت و سازمانهای دولتی، قطعه فیلم بسیار گرانبهایی از کنفرانس خبری وزری دفاع وقت، دونالد رامسفلد، و اعلام رقم بهتآور ۲.۳ تریلیون دلار هزینهکرد بدون سند و غیرقابل ردیابی در پنتاگون، درست یک روز قبل از رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر کرد.
البته لازم به ذکر است که این رقم هیولایی، تنها شروع نمودیابی و بروز پدیدهای به نام «سیاهچالهی مالی پنتاگون» بود که در سالهای اخیر، گزارشهایی از ارقام چند ده «تریلیون دلاری» از هزینههای غیر قابل ردگیری و بدون ثبت و سند در پنتاگون و مجموعههای نظامی-صنعتی وابسته به آن منتشر شده است. اصولا پنتاگون یا وزارت دفاع ایالات متحده در خود این کشور به نهاد «غیرقابل حسابرسی» مشهور شده است.
در نوامبر ۲۰۱۳، انتشار اخبار و گزارشهای رسمی فاش کرد که ۸.۵ تریلیون دلار از هزینههای پنتاگون بدون اسناد حسابداری بوده و اصولا در هیچ کجا جزییات آن به ثبت نرسیده و عملا تلف شده است! [۴] [۵] چند ماه قبلتر از آن، یعنی در همان ۲۰۱۳، دو گزارش مجزا، یکی از سرویس پژوهشهای کنگره، [۶] و دیگری از دفتر حسابرسی دولت آمریکا، [۷] فاش کرد که محتوای قراردادها و اصولا نوع همکاری و بده بستان مالی پنتاگون با دستکم ۱۰۸ هزار پیمانکار نظامی-امنیتی کاملا بدون سند و ثبتنشده است!
در اواخر سال ۲۰۱۷، اولین گزارشها دربارهی رقم عظیم ۲۱ تریلیون دلار هزینهکرد بدون سند و مدرک و غیرقابل حسابرسی از پول مالیات دهندگان آمریکایی، در رسانههای آمریکایی منتشر شد. [۸][۹] و البته قابل حدس بود که این یکی هم مربوط به چاه ویل هزینهخوار دولت آمریکا، یعنی وزارت دفاع است.
نشریه فوربز، در ۸ دسامبر ۲۰۱۷ گزارش داد:
" مارک اسکیدمور و کاترین آستین فیتس، دستیار سابق وزیر مسکن و شهرسازی، در وبسایت های دولتی جستجو کردند و گزارش های مشابهی را یافتند که به سال ۱۹۹۸ بازمی گردد. در حالی که اسناد ناقص هستند، منابع اصلی دولتی نشان می دهند که ۲۱ تریلیون دلار تعدیل و اصلا بدون پشتوانه(در صورتهای مالی} برای وزارت دفاع و وزارت مسکن و شهرسازی برای سالهای ۱۹۹۸-۲۰۱۵گزارش شده است.
اگرچه مسالهی بودجههای دولتی می تواند پیچیده باشد، {با این حال}دولت ما، مانند هر کسب و کاری، می تواند دریافت ها و پرداخت ها را ردیابی کند و این اطلاعات را به روش هایی به اشتراک بگذارد که برای عموم قابل درک باشد. وقوع مداوم و ماهیت عظیم مخارج بدون پشتوانه، به عنوان مثال، بدون سند، هزینه های دولت فدرال ایالات متحده و همچنین منابع مالی برای این هزینهها، باید نگرانی بزرگی برای همه مالیاتدهندگان باشد.
مجموع این گزارشها به عدم رعایت الزامات اساسی قانون اساسی و قانونی برای مخارج و افشای اطلاعات اشاره دارد. ما از کمیته بودجه مجلس نمایندگان و سنا میخواهیم تحقیقات فوری را درباره هزینههای حسابنشده فدرال و همچنین منبع پرداخت آنها آغاز کنند. "[۱۰][۱۱]
در ژانویه ۲۰۲۰ یک کارشناس امور مالی از شبکهی تلویزیونی بلومبرگ، به نام « Anthony Capaccio» از ارقام تکاندهنده و افسانهای هزینهکرد بدون ثبت و سند در پنتاگون خبر داد. [۱۲]
به گفتهی کاپاسیو، وزارت دفاع در سال ۲۰۱۹، ۳۵ تریلیون دلار "تعدیل حسابداری" انجام داد که به راحتی از رکورد ۳۰.۷ تریلیون دلار در چنین تعدیلاتی که در سال ۲۰۱۸ ثبت شده بود و البته باز هم برای پنتاگون بود، فراتر رفت.
کاپاسیو خاطرنشان میکند که این رقم باعث می شود که «رقم ۷۳۸ میلیارد دلاری بودجه دفاعی در آخرین بودجه ایالات متحده کوتوله به نظر برسد، بودجهای که خود شامل گرانترین سیستمهای تسلیحاتی در جهان از جمله جت F-۳۵ و همچنین ناوهای هواپیمابر جدید، ناوشکنها و زیردریاییها میشود. " او تاکید می کند که این رقم مخوف، همچنین "بزرگتر از کل اقتصاد ایالات متحده است. "
منظور از «تعدیلات حسابداری» این است که پنتاگون برای جبران ناترازیهای عظیم در هزینهکردهای بی حساب و کتاب خود، در دفاتر خود دستکاریهای متعدد صورت می دهد. تاد هریسون از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی میگوید که آنها نشاندهنده «شمارشهای مکرر دوباره، سهباره و چهارباره از همان پولهایی هستند که در پنتاگون بین حسابها جابهجا میشوند. [۱۳] البته شاید این صفت «مکرّر» در ذهن خوانندگان دست کم گرفته شود: طبق داده های دولت، در سال ۲۰۱۸، ۵۶۲۵۶۸ مورد تعدیل حسابداری در دفاتر مالی پنتاگون انجام شده است! به بیان دیگر، دپارتمان مالی پنتاگون عملا یک دفتر آمارپردازی و سندسازی برای پوشاندن همان سیاهچالهی عظیم است.
در چشماندازی کلانتر، این عدد نشاندهنده فقدان مداوم کنترلهای مالی داخلی در پنتاگون است، که حسابرسانی درست هزینهها در بزرگترین بخش از بودجهی دولت را بسیار دشوار میکند. اگرچه چنین اموری، به خاطر ماهیت فنی و نسبتا کارشناسیتر خود، در مقایسه با حملات هوایی، استقرار نیروها، آمار تجاوز جنسی درون ارتش یا برنامههای تسلیحاتی بزرگ، توجه عمومی بسیار کمتری به خود جلب میکند، در حالی که زندگی و معیشت نه تنها مردم عادی آمریکا، که زندگی و معیشت مردم دنیا(به واسطهی اتکای بخش اعظم اقتصاد و تجارت بینالملل بر دلار بدون پشتوانهی آمریکا که توسط فدرال رزرو منتشر می شود) کاملا متاثر از این ارقام کلان است.
منطقا و عقلا چندان اغراق نیست که با در نظر داشتن این اعداد خوفناک و حیرتانگیز از هزینههای غیرشفاف و بدون پاسخگویی، پنتاگون را عظیمترین مرکز حسابسازی و پولشویی در دنیا برای پیشبرد پروژهها و ابرپروژههای غیرقانونی و سیاه بدانیم. ساخت پایگاههای نظامی عظیم زیرزمینی و مراکز فوق محرمانه امنیتی(مثل پایگاه معروف و بدنام ناحیه ۵۱) که بعضا حتی مقامات ارشد دولت هم به آنها دسترسی ندارند، ساخت آزمایشگاههای تسلیحات بیولوژیک و شیمیایی، پروژههای کنترل ذهن و عملیات روانی، کودتا و عملیات مخفی برای سرنگونی دولتهای دیگر و به آشوب کشیدن کشورها، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، شبکههای عظیم فحشاء، فروش اعضای بدن، تجارت غیرقانونی اسلحه و...شماری از مصادیق این عملیات سیاه هستند که درباره هر یک اسناد و مدارک متقن و بسیار زیادی وجود دارد.