ویدئو: شعر دلنشین عبدالرضا قیصری درباره مرودشت
|
6233
|
:كد |
دوشنبه 1 مرداد 1403 |
|
شعر دلنشین عبدارضا قیصری در برنامه شب های ادبیات شبکه فارس در مورد تاریخ دشت کهن مرودشت را با هم می بینیم و می خوانیم.
|
جناب دکتر عبدالرضا قیصری از آن دست شهروندان مرودشتی هستند که از هر فرصتی برای نشان دادن جایگاه ارزشمند کهن دشت مرودشت در فرهنگ و هنر این دیار، استفاده می کنند. شعر دلنشین ایشان در برنامه شب های ادبیات، را با هم می شنویم. و با واژه واژه آن، به دل تاریخ پر فراز و نشیب این خاک، سفر می کنیم.
ما مرودشتی ها که یک شهر جوان داریم
دشتی روایت گوی تاریخ جهان داریم
سرچشمه ایم، از فصل بی باران نمی ترسیم
در سینه ها فوارهٔ آتش فشان داریم
ما پشت گرم اقتدار تخت جمشیدیم
عزم سفر تا دشت های بی کران داریم
غوغای ققنوسیم و سیمرغ اساطیریم
در آشیان جان ایران آشیان داریم
نفی دروغ و دشمن از لب هایمان جاری است
تا دشت را از خشکسالی در امان داریم
از هر تبار و ایل، پيش هم به زیبایی
در آسمان شهر خود رنگین کمان داریم
عشق وطن را از خراسان تا به خوزستان
از قلب آذربایجان تا سیستان داریم
ما جان ایرانیم و جان را هم که افشاندیم
بهر ستون سقف ایران استخوان داریم
از آتش اُرمزد نوری جاودان بر جان
از نسل پاک مصطفا هم «سیّدان»١ داریم
فرمود پیغمبر(ص): اگر اختر شود دانش
ما مردم ایران به فتحش نردبان داریم
تردید در ایمان ما هرگز ندارد راه
بنگر هزاران قهرمان و پهلوان داریم
بر دوشمان بیش از هزار و صد شهید آنک
عشق وطن را، عشق دین را توأمان داریم
اسکندر و اعراب اگر پایان هر فصلند
ما فصل های تازه در فتح جهان داریم
|
نظرات بینندگان |
|
ارسال نظرات |
|
|