صفحه اصلی   |   www.marvdashtnama.ir   |   

 

آخرین اخبار

  • تاکید امام جمعه مرودشت برای کمک به دانش آموزان بی بضاعت
  • فرماندار شهرستان مرودشت ازافتتاح و بهره‌برداری 38 پروژه به مناسبت هفته دولت خبر داد
  • تداوم پُرکردن چاه‌های غیرمجاز در پهنه‌ی کشاورزی مرودشت
  • این دالان موهوم ایجاد نخواهد شد
  • قطعاً کمبود معلم بیش از ۱۷۰ هزار نفر است / قبل از دولت سیزدهم، نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر معلم کم داشتیم
  • گزارش تصویری: بهره‌برداری از پروژه آبرسانی به روستای هشتایجان و گازرسانی روستای دشتک
  • گزارش تصویری: کلنگ زنی ساختمان جدید آتش نشانی مرودشت در میدان ملل
  • خلخلالی به تخت جمشید رفت اما نه برای تخریب
  • نحوه هزینه کرد بودجه مسئولیت اجتماعی پتروشیمی به مرودشت واگذار شد.
  • آریا عباسی از مرودشت قهرمان شطرنج ایران شد
  • جریمه سنگین یک مسافرخانه در مرودشت
  • بازگشت کوهنوردان مرودشتی از کشور ترکیه پس از صعود به قلله آرارات
  • جهش در سازندگی و فعالیتهای عمرانی از اوایل شهریور 1403 در متمم و بودجه ۱۴۰۳
  • استاد محمدعلی بهمنی درگذشت+ اشعار
  • تکمیل بیمارستان شماره ۲ شهر مرودشت
  • کمبود برق فقط تقصیر مردم نیست
  • ویدیو / مرمت ۸ پایه از ستون‌های باستانی تخت جمشید
  • کسب ۸۰ عنوان رتبه و شایسته تقدیر در پنجمین جشنواره علمی ،پژوهشی ،پژوهش سراهای کشور
  • عزیمت تیم کوهنوردی باشگاه تچر مرودشت جهت صعود به قله 5137 متری آرارات ترکیه
  • پرسپولیس تهران با رونمایی از یک بازیکن تمام عیار مرودشتی به استقبال فصل جدید لیگ برتر می‌رود
  • پیاده روی اربعین از نشانه های حقانیت تشیع است
  • تکمیل و تحویل پروژه نهضت ملی مسکن طبق جدول زمانی
  • ویدیو/ رمزگشایی از نمادهای ایران باستان در حکاکی های تخت‌جمشید
  • برگی از تاریخ؛ کمک مردان ایل باسری به نادر شاه
  • در ژاپن چه اتفاقی افتاد و زین پس چه خواهد شد؟
  • بازگشت چاه آب فضای سبز تقاطع سردار شهید سلیمانی(مدرس) به مدار تولید
  • اجرای طرح آبرسانی به پنج روستای بخش و شهر کامفیروز
  • نصب و راه اندازی ترانشه جذبی دفع بهداشتی زباله
  • مرمت آرامگاه کوروش (عکس)
  • اقدامات پیشگیرانه شهرداری مرودشت برای مقابله با «پشه آئدس»
  •  

     

     


    برگی از تاریخ؛ کمک مردان ایل باسری به نادر شاه

    نويسنده - خبرنگار: علی محمد تدین

    6281
    :كد
    یکشنبه 28 مرداد 1403

    ماجرای دستور نادرقلی افشار به خان ایل باسری برای جنگ با افغانهای فراری از اصفهان را در مرودشت نما بخوانید.



    نادر قلى فرزند امام قلى از ايل افشار از طايفه قر خلو در قرن دوازهم (ه.ق) در يكى از  دهات ابيورد به دنيا آمد. پدرش پوستين دوز بود. در كودكى او و مادرش توسط ازبك ها به  اسارت برده شدند.

    نادر تا هيجده سالگى، تا زمان مرگ مادرش، در ازبكستان ماند و بعد از فوت مادرش از دست ازبك ها فرار كرد و به ابيورد بازگشت و با دختر حسين خان حاكم ابيورد ازدواج كرد. نادر توانست در اندك زمانى خود را بالا كشيده و از طهماسب ميرزا وليعهد شاه سلطان حسين لقب طهماسب قلى(خدمتگزار خاص طهماسب) را بگيرد.

    زمانى كه نادر فرماندهى قواى قزلباش را عهده دار بود، مصادف با اشغال اصفهان،  پايتخت صفويان شد و دولت هاى روس و عثمانى، قسمت  هاى شمال و غرب ايران اشغال كرده بودند.

    نادر ابتدا، در سه جنگ روس ها و عثمانى ها را بيرون راند و براى دفع افغان ها به سوى اصفهان آمد. بعد از هشت سال در سحرگاهى نادر با قواى زبده اش در مورچه خورت و سپس اصفهان، قواى اشرف افغان را درهم شكست و وارد اصفهان شد.

    اشرف افغان به همراه شاه سلطان حسين و خانواده سلطنت، با باقيمانده قواى افغان به سوى فارس فرار کرد.
    نادر به پسر برادرش دستور داد كه از قواى محلى و ايلات فارس جهت دفع افغان كمك بگيرد.

    پسر برادر نادر به نام عليشاه طى فرمانى به يكى از طوايف ايل باسرى فرمانى صادر كرد: "جناب والا مقام حسين خان باسرى، بزرگ طايفه ننه عربى اينك كه باقيمانده افغان بدان سو رو نهاده انتظار است با قوا ى طوايف ايلتان بقيه السيف افغان را نابود و راس اشرف را به خاك پاى همايونى تقديم داريد."

    ايل باسرى در منطقه سرحد چهاردانگه  و مناطق ييلاق چادر افراشته بودند.
    خانوارهایی از طوايف اين ايل در سرحد چهار دانگه ، اطراف پاسارگاد كه به مشهد مادر سليمان معروف بود و تنگ خشك و اطراف سيوند و مرودشت در جاى جاى كشت هاى برداشته شده روزگار می گذراند. خانواده حسين خان باسرى و اطرافيانش در منطقه شمال مرودشت مانده بودند و به ييلاق سنتى خود در منطقه خرسى و سيباتان نرفته بودند. حسين خان با سه نفر از پسرانش و دوازده نفر از طايفه اش به قصد انجام ديدار بقيه طايفه اش در مسير رفتن به سوى گردنه خرسى بود كه توسط پيكى از طرف همسرش خانم گل خبردار شد که فرمانى از نادر رسيده است . لازم شد فوراً با همه همراهانش به سوى محل اطراق خانواده اش برگردد.

    حسين خان باسرى فهميد كه موضوعى مهم اتفاق افتاده،  لذا با همراهنش به سوى بنكوى خودش برگشت. بارسيدن به چادرش مشاهده كرد سه مامور گارد نادر، كه هنوز به  طهماسب قلى و فرمانده كل قوا، معروف بود، با لباسهاى قرمز كه، ماهوت انگليسى برتن داشتند منتظرش هستند.

    با مشاهده پيك ها يكى از انها  كه درجه اون باشى داشت(اون باشى اون به تركى يعنى ده باشى يعنى فرمانده سركرده كه با درجه هاى فعلى مساوى با فرمانده گروه كه درجه استوارى می باشد.) جلو آمده و فرمان نادرى را به دست حسين خان باسرى داد.

    حسين خان فورا به رسم آن زمان خلعتى در خور مقام آن سه پيك به آنها داد و سپس فرمان را گرفته، بوسيده بر سر نهاد. دستور داد فرمان خوانده شود . مضمون فرمان اين بود كه ،او با كليه ابواب الجمعى و با يارى ساير ايلات راه را بر اشرف افغان بسته و سر اشرف و همراهانش را براى آرامش مردم ايران، نزد او بفرستد.

    سپس حسين خان جويای موقعيت اشرف شد. فهميد اشرف از ايزد خواست به سوى اقليد در حركت هست . بعد از پذيرایی از مامورين  حسين خان از همه سران و ريش سفيدان باسرى  دعوت ضرب العجل نمود و مامورين دولتى را با نامه اى سراپا از اخلاص و جانفشانى خود و ايلش براى نادر، مرخص نمود و مامورين نادر از بیراهه به سوى اصفهان به راه افتادند.

    در همان شب، جلسه جنگى در چادر خان باسرى تشكيل و با برآورد نيروى افغان، صلاح در ان ديده شد كه در محل دشت آهوچر و پوزه  زرقان به قواى افغان  حمله ور شوند. براى غافلگيرى افغان ها، سحرگاه روزی كه آنها در كنار رودخانه كر، اتراق نمودند، توانستند با شبیخون و سپس با ضربات پى در پى آنها را گسيخته و كشته يا اسير نمايند. چون اشرف در ارتشى كه همراه داشت سى قبضه شمخال(يك نوع اسلحه كه با باروت پر می شد و روى شانه قرار می گرفت) و پنج قبضه توپ صحرایی كه برد  هريك تا سه كيلومتر بود و تعداد زيادى قبضه از تفنگ هاى فتيله اى كه در زراد خانه اصفهان بود  به همراه هشت هزار نفر نيروی افغان و كابلى هاى علاقمند به افغان ها، با احتياط به سوى جنوب می آمد تا از راه فسا و كرمان وسيستان  خود را به افغانستان برساند.

    پنجاه نفر از ايل باسرى ماموريت يافتند كه قواى اشرف را از مسير سرحد چهاردانگه و گردنه امام زاده اسماعيل و دشت ابرج زير نظر گرفته و وضعيت آن ها را به حسين خان،  گزارش دهند.


    حسين خان دستور داد كه خانوارهاى ايل براى جلوگيرى از غارت و در گيرى با افاغنه، به كوه سيوند كوچ نمايند و تا اطلاع بعدى در كوه بمانند و براى جلوگيرى از غارت روستاهاى مسير افغان ها ، زنان و كودكان با اموال و احشام  به مناطق امن تر كوچانده شوند و براى جلوگيرى از خسارت افغان ها، مقدارى آذوقه و علوفه و حيوانات گوشتى آماده كرده، تا توسط اهالى روستاها به افاغنه داده شود، تا فكر تخليه مردم و احشام و اموال از سر اشرف و  همراهانش خارج شود.

    با نزديك شدن افغان ها به دشت مرودشت و آمادگى براى عبور از پل خان (پل الله ورديخان كه بعد از پيروزى بر قواى پرتغالى ها در زمان شاه عباس بزرگ از غنايم آنها پل خان و پل الله ورديخان در روى زاينده رود و مدرسه خان در شيراز براى ملاصدرا كه از دوستان جوانى الله ورديخان بود ساخت.)  هنگام عبور كاروان افغان از دشت مرودشت و پل خان ، حسين خان كه بیل بر دوش گذارده و به شكل زارعين شده بود، قواى افغان ها و محل استقرار چادرها و نحوه نگهبانى و آمادگی نيروهاى آن ها را با دقت مشاهده كرد.

     دو تا سه ساعت، بعد از نيمه شب حسين خان تعدادى سگ را به سمت محل افغان ها فرستاد تا سگ هاى افغانها را از مسير حمله و شبيخون دور كند و طبق سنت سگ كشى براى سرقت در ايلات، حواس نگهبان ها را به  سمت رودخانه كشاند.

    ابتدا با پنجاه نفر از جوانان داوطلب از طوايف ننه عربى، قوقى، مير ، صالحى، قره قلاق، و ظهرابى كه پاهايشان را با پارچه پوشانده بودند، به خرگاه اشرف كه در سمت جنوب برپا شده بود حمله نمود و هركه را پيدا كردند،  گردن زده و به سوى قلب پادگان افغان رفتند . بعد از آن افراد ايل باسرى از طوايف مخلتف وديگر جوانان ايل باسرى از همه طايفه ها، على قنبرى، لبموسى، حنایی،  عبدالهى، فرهادى، جوچين و كلمبه ای  به جز طايفه ايلخاص دست به حمله زدند . (طايفه ايل خاص كه وظيفه نگهدارى ايلخى هاى نادر را عهدار بودند و سپس در زمان كريم خان اين مسووليت را داشتند و كريم خان زند لقب ايل خاص را به اين طايفه مرحمت كرد) از سنگ قبرهایی كه در قبرستان هاى موجود  در محل باقيمانده بود، قريب به دويست سنگ قبر از طوايف ذكر شده با تاريخ جنگ آهوچر و پوزه زرقان  موجود بود و احتمالا موجود باشد.)

    جالب این كه زنان ايل باسرى در اين جنگ يارى كننده و مشوق مردانشان بوده اند . كه در قبرستان ها تاريخ فوتشان در كنار مردان ذكر شده و نيروى پشتيبانى و براى رساندن آب و غذا و سنگ جهت قلاب سنگ ها و بردن زخمى ها از صحنه به پشت جبهه ها و مداواى زخمى ها نقش عالى در اين جنگ حماسى داشته اند.

    جنگ آهوچر دو شب و يك روز طول كشيد و اشرف در زمانى كه شاه سلطان حسين به نماز صبح قامت بسته بود در سجود سرش را بريد و با دو دختر شاه سلطان حسين كه هر دو را به عقد خود در آورده بود ، دست هاى آنها رابسته با تعداى قريب به هشتصد نفر با تعدادى اسب از مهلكه فرار نمود.

    بقيه افغان ها سعى به رساندن خود به كوه بين زرقان و بند امير را داشتند كه با نيرویی كه حسين خان باسرى در كوه  مذكور مستقر كرده بود، روبرو شد و افراد ايل باسرى با پرتاب سنگ هاى بزرگ بر سر افغان ها، بقيه السيف آنها را كشته يا زخمى نمودند و همه را به  اسارت گرفتند.

    حسين خان با پانصد نفر از جوانان زبده باسرى، به تعقيب اشرف رفته و او را در نزديكى فسا به محاصره  در آورده  و ضمن رهایی دختران شاه سلطان حسين صفوى و ساير اسرا، سر اشرف را بريده و توسط پسر برادر حسين خان به نام اللهيار خان كه جوان باسواد و مكتب ديده بود، با فتح نامه براى نادر كه در قوچان براى تدارك حمله با روسيه بود، فرستاد.

    اللهيار خان و بيست جوان رشيد از ايل باسرى، با سر اشرف و بزرگان افغان هاى اشغالگر با  غنايمى كه از آنها به دست آمده بود، به سوى قوچان حركت نمودند. ظرف هفت شبانه روز خود را به اردوى نادرقلى رساندند. سرها را به پاى نادر انداختند. نادر بعد از ديدن سر اشرف سر و صورت اللهيار خان را بوسيد و به حاضران روی نمود و گفت افغان ها سزاى تجاوزشان را ديدند. بقيه دنيا بداند تا نادر و نادرها در اين خاك هستند، دشمنان اين آب و خاك با سر می آيند و بى سر به خاك می روند.

    نادر كه قصد رفتن به قفقاز و آذربايجان را داشت، به پسر برادرش دستور داد كه براى طايفه حسين خان، لقب مناسبى انتخاب کند و طى فرمانى به والى فارس و خود حسين خان باسرى ابلاغ نمايد و پاداش هاى مناسبى براى خانواده هاى داغديده و زخم خورده داده شود . و به آورندگان سرها خلعت و پاداش داده شود و خود با ارتش ايران به سمت قفقاز به راه افتاد.

    عليشاه پسر برادر نادر دستور داد، طغرایی در دو نسخه بر كاغذ ابريشمى، به طول قريب به دو متر توسط ميرزا حسين تبريزى نوشته شودو همراه با همه هدايا و خلعت و فرمان معافيت ايل باسرى به مدت چهارده سال از هرگونه خراج و مالیات و هر گونه پرداخت ديوانى به حسین خان باسری تحویل داده شود. از آن پس ، طايفه حسين خان باسرى به لقب عليشاه قلى(خدمتگزاران خاص عليشاه) پسر برادر نادر ملقب و نام گذارى شد.


    در جنگ ايل باسرى، تعداد سيصد و ده نفر از طوايف ايل باسرى كشته شدند كه در قبرستانهای زرقان، بندامير، تل سبز مرودشت كه از بين رفته و حتى در دهات اطراف به خاك رفته اند . مردان و زنانى كه در تاريخ كشور فقط دو خط برايشان نوشته شده است.  (بنا به درخواست نادر  دهقانان اطراف فسا راه را بر افغان ها بستند و او را كشته، سرش را نزد نادر فرستادند.
    هر دو فرمان(طغراى)نادر در نزد يكى از خانواده هاى بزرك ايل باسرى موجودمی باشد .

     




    نظرات بینندگان
    ارسال نظرات
    نام
    ایمیل
    نظر*  
    کد امنیتی جمع 4 با 4
     

      - نظراتی که به پیشرفت و تعمیق بحث کمک می کنند در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر بینندگان می رسد.
    - نظرات حاوی الفاظ سبک یا هرگونه توهین، افترا، کنایه یا تحقیر نسبت به دیگران منعکس نمی ‏شوند.

     

     

     

     
     
    +تبلیعات در سایت مرودشت آنلاین با تعرفه های استثنائی - 09394084008
     
    85
     
       
      logo-samandehi

    صفحه اصلی

    مدیریت سایت

    ارتباط با ما

    خبرنامه

    ایمیل

    آرشیو

    جستجو

    پیوند ها

    سفارش تبلیغات

    RSS

     

    بهترین نمایش در 768*1024     |    تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرودشت آنلاین می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.    |    طراحی و تولید: H. Mokhtari